معنی دستگاه تکثیر سى .دى .
حل جدول
رایتر
دستگاه تکثیر
رایتر
فتوکپی
معادل فارسی پلیکپی
دستگاه تکثیر سى.دى
رایتر
دستگاه تکثیر نوار
دک
دستگاه تکثیر لوح فشرده
رایتر
لغت نامه دهخدا
تکثیر. [ت َ] (ع مص) بسیار کردن. (زوزنی) (دهار) (غیاث اللغات) (آنندراج). بسیار گردانیدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از اقرب الموارد). افزودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِمص) افزونی و ازدیاد و افزایش و افراط. (ناظم الاطباء): در تکثیر، دوهزار فرسنگ در خطه ٔ اسلام افزود. (کلیله و دمنه). خدای تعالی را در تعمیر بلاد و تکثیر عباد مصالح خافی و حکم وافی مدرج و مضمر است. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 432). || (اصطلاح حساب) ضرب کردن دو عدد را که باهم برابر نباشند، چنانکه هفت را در نه ضرب کردن. (غیاث اللغات).
فرهنگ معین
(تَ) [ع.] (مص م.) بسیار کردن.
فارسی به انگلیسی
Duplication, Multiplication, Plural, Proliferation
فرهنگ عمید
زیاد کردن، بسیار کردن، افزودن، افزون کردن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
ازدیاد، افزایش،
(متضاد) تقلیل، ازدیاد یافتن، افزایش یافتن، افزون کردن،
(متضاد) کاهش یافتن، کم شدن
فارسی به عربی
ضرب
فرهنگ فارسی هوشیار
بسیار کردن، افزونی و ازدیاد
فرهنگ فارسی آزاد
تَکْثِیر، زیاد کردن، افزودن و افزون نمودن،
معادل ابجد
1684